وب تفریحی و سرگرمی کرمک

انواع مطالب جالب و سرگرم کننده اینترنت

وب تفریحی و سرگرمی کرمک

انواع مطالب جالب و سرگرم کننده اینترنت

داستان کوتاه شگرد اقتصادی ملا نصرالدین

داستان کوتاه شگرد اقتصادی ملا نصرالدین

ملا نصرالدین هر روز در بازار گدایی می‌کرد و مردم با نیرنگی٬ حماقت او را دست می‌انداختند. دو سکه به او نشان می‌دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره. اما ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. این داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می‌آمدند و

\خرید اینترنتی,فروش خرید اینترنتی,فروشگاه خرید اینترنتی,قیمت خرید اینترنتی,سفارش خرید اینترنتی,سفارش پستی خرید اینترنتی,سفارش اینترنتی خرید اینترنتی,خرید اینترنتی خرید اینترنتی,خرید پستی خرید اینترنتی,خرید ارزان خرید اینترنتی,خرید آنلاین خرید اینترنتی,خرید درب منزل خرید اینترنتی,خرید نقدی خرید اینترنتی,راهنمای خرید خرید اینترنتی,خرید اینترنتی اصل, خرید اینترنتی اورجینال,خرید اینترنتی ارزان,فروش ویژه خرید اینترنتی,پست سفارشی خرید اینترنتی,پست پیشتاز خرید اینترنتی,اطلاعات درباره خرید اینترنتی,اطلاعات در مورد خرید اینترنتی,مشخصات خرید اینترنتی,عکس های خرید اینترنتی, تصاویر خرید اینترنتی,خریداری خرید اینترنتی صابون کوسه  خرید اینترنتی صابون کوسه خرید پستی صابون کوسه سفارش آنلاین صابون کوسه


دو سکه به او نشان می دادند و ملا نصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می‌کرد. تا اینکه مرد مهربانی از راه رسید و از اینکه ملا نصرالدین را آنطور دست می‌انداختند٬ ناراحت شد. در گوشه میدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. اینطوری هم پول بیشتری گیرت می‌آید و هم دیگر دستت نمی‌اندازند. ملا نصرالدین پاسخ داد: ظاهراً حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ دیگر مردم به من پول نمی‌دهند تا ثابت کنند که من احمق تر از آن‌هایم. شما نمی‌دانید تا حالا با این کلک چقدر پول گیر آورده‌ام.

«اگر کاری که می کنی٬ هوشمندانه باشد٬ هیچ اشکالی ندارد که تو را احمق بدانند.»

داستان کوتاه شگرد اقتصادی ملا نصرالدین

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.