شعر زیبای پوج از فروغ فرخزاد شعر غمگین و عاشقانه از شاعران ایرانی
دیدگان تو در قاب اندوه
سرد و خاموش
خفته بودند
زودتر از تو ناگفته ها را
با زبان نگه گفته بودم
از من و هرچه در من نهان بود
میرمیدی
میرهیدی
یادم آمد که روزی در این راه
ناشکیبا مرا در پی خویش
میکشیدی
میکشیدی
آخرین بار
آخرین بار
آخرین لحظهء تلخ دیدار
سر به سر پوچ دیدم جهان را
باد نالید و من گو کردم
خش خش برگهای خزان را
باز خواندی
باز راندی
باز بر تخت عاجم نشاندی
باز در کام موجم کشاندی
گرچه در پرنیان غمی شوم
منبع : http://namakstan.ir/nonsense-poetry-of-forough-farrokhzad.html
لیزر حرارتی سبز به راحتی می تواند کاغذ و یا حتی مقواهای زخیم تر را با حرارات خود آتش بزند بُرد این لیزر 12 کیلومتر می باشد و قطر پرتوی بالایی دارد ( هر چه فاصله کمتر باشد حرارت بیشتر می شود )