وب تفریحی و سرگرمی کرمک

انواع مطالب جالب و سرگرم کننده اینترنت

وب تفریحی و سرگرمی کرمک

انواع مطالب جالب و سرگرم کننده اینترنت

یک آرزو

یک آرزو

همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود

 نوبت به او رسید :

 "دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟"

گفت: می خواهم به دیگران یاد بدهم، پس پذیرفته شد!

چشمانش رابست، دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است

 باخودگفت : حتما اشتباهی رخ داده است! من که این را نخواسته بودم؟!....

سالها گذشت تا اینکه روزی داغ تبر را روی کمر خود احساس کرد

با خود گفت : این چنین عمر من به پایان رسید

 و من بهره ی خود را از زندگی نگرفتم!عکس های جدید و دیدنی و جالب از سرتاسر دنیا جدیدترین عکس های موجود در اینترنت

 با فریادی غم بار سقوط کرد

و با صدایی غریب که از روی تنش بلند میشد به هوش آمد!
حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود!


یک آرزو

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.